روز های دلتنگی

باید از روزهای گفت که دلت برای خودت تنگ می شود غم از دست دادن روزهای کودکی و نوجوانی وبیشتر جوانی که رفته ودیگر باز نخواهد آمد غم یاران قدیمی روزهای مدرسه  راهنمایی دبیرستان که همه می شود نستالژی عمر رفته وروزهای دلتنگی...... کودک که بودم علاقه فراوانی به درس خواندن داشتم ولع یادگیری و با سواد شدن مرا به هر سو می کشاند تا این که مدرسه ی قدیمی کنار خانه مان را پیدا کردم......خانه بزرگی در محله مان که حالا شده خیابان شهید خراسانی .....یک خانه خشتی بزرگ با دری بسیار بزرگ ومن که آرام به آن نگاه می کردم از کنار خانه چوبی نساء(کتوک) کنار خانه غلام سیف الله کوچه خاکی بود. در بسیار بزرگ ذهنم را تحریک کرد قدری جلو رفتم به داخل خانه نگاه کردم این خانه پر از بچه ها بود وتعدادی جوان که داخل خانه می چرخیدند از آن ها ترسیدم تند پا بدو گذاشتم و به خانه خودمان آمدم از او پرسیدم دانستم خانه همان مدرسه است  ومن که هر روز سر به آن خانه یا مدرسه می زدم که حالا برایم مدرسه بود مدرسه محمدیه یا خانه مشهدی جعفر ومدرسه محمدیه که سرآخر مدرسه خودم شد ولی دیگر آنجا نبود و کنار گل کنی در راستای همان کوچه بود که بعد خیابان شدو تا سالها مدرسه محمدیه بود اما آن خانه بزرگ هنوز در دل من جا دارد با حوض بزرگی که وسط آن وجود داشت ومن که هنوز با ذهنم درون آن حوض آب تنی می کنم

بی نام

اگرجه ساکت می شوم 

در حضورت بی نام 

درنگ من در خاموشی خود  

نامی است بی نام  

با تو همه چیز می شود سرو د 

حتا بی نام

cinema and poe,,tary

In the world of cinema we can  see the most of filmmakers try to do the same as the  others and most of them to be  

 in one way road and they donot try to publihsh a new way but after the some event in the world ( world war 2 ,Rassia reavalotoin,filmmaking in france and Italy and europe also in us) filmmakers try a new way .How they creat this way firstly you must see their work to understanding them,and then you must read thier critted. 

Abuot cinema and poetary,the velue of pictuer is most important way that filmmaker do that,secandly,compotition and daliymoveiny camera and longtake sequinces,ligthing and contrast,useing of coloers and black and white,aceting the acters,eaditeing,and ect ,ect,ect..... 

تارکوفسکی(بخش دوم)

منتشر می شود                          (whlll be writted soon)

تارکوفسکی دنیایی شعر وزیبایی (بخش اول)

او فیلم ساز نیست شاعر  ونقاش است فیلسوف و ایده پرداز اندیشه های نوین امروزی است .کسی است که با دوربین بازی می کند و با نور نقاشی باتصویر احساس شاعرانه بوجود می آوردو با آمیخته گی صدا نور وحرکت ذهن را خلاق می سازد.اشیادر فیلم های او به جسم جانداری تبدیل می شوندکه در قالب روح انسانی جا می گیرند .تارکوفسکی با عوامل طبیعی نظیر باران آتش مه ابر و... حرف می زند و روح انسانی را با آن ها به حرکت در می آورد. او در فیلم هایش تدین را به اوج انسانی خود نزدیک می سازد و مسیحیت راجاودانه می کند واعتقاد آدمی را با ریشه های خداوندی نزدیک می سازد.سادگی کودکانه آثار او از دل اشتیاق او به صداقت بر می خیزد(نمای کامیون پر از سیب در رویایی ایوان در کودکی ایوان و دیگر آثارش) .در هم ریخته گی زمان در جستجوی زمان از دست رفته و جدا شدن هر قطعه از راش ها و پیوسته گی دوباره آن که خود معتقد به حرف زدن با زمان است ( talking with time  ) استفاده از فلاش بک با اسلوموشن و صدا از گونه حرف با زمان است .نور وتاریکی وحرکت از نور به تاریکی وبر عکس رسیدن به کنتراست های نوری وایجاد ذهن خلاق است .تکنیک های خاص تصویر برداری مانند برداشت های بلندایجاد خلاقیت بدیع در گونه سینمای امروزی (بعد از نول واک فرانسه)(موج نو)که منجر به کمپوزسیون تازه می گردد استفاده از سبک مونتاژ نیو ایزنشتاینی (نه از گونه ای که گدار در فیلم هایش تالیف می کند)رسیدن به روح انسانی با ایجاد پیام جهانی که انسان در واقع روح تجسد خداوندی است مفاهیم فیلم های او را اومانیستی می سازداستفاده از طبیعت به جای انسان مانند درخت و جنگل که روح بشری به کار هایش می بخشداستفاده موسیقی کلیسایی وسمفونی ها ی آثار هنری و قطعات آوازی مانند قطعه پرکلوزی درفیلم آینه وخیلی از مسایل دیگر که در تک تک آثار او باید جدا نقد شود واز همه مهم تر این که تارکوفسکی  فیلم ساز ی شاعر ونقاش است .شعر در آثار او به چند عامل باز می گردد1حرکت دوربین2 نور پردازی3بازی بازیگر 4مونتاژ5سکوت بین تصویر6کلام 6 اشیا7طبیعت8عوامل طبیعی نظیر باران و......و نقاشی که ایجاد قاب های نقاشی است وعلاقه او به کارواجیو نقاش ایتالیایی وکشاندن تصاویر به عمق وایجاد کمپوزیسون نقاشی وتولید خط افق با کشانیدن تصاویر به عمق وعشق او به انسان که در دلش نسج یافته است همه حاکی از فیلم سازی سر زنده وشاداب است.