عشق تنهاترین خواسته ی آدمی 

مرگ را دوست نداریم..... 

پس تا مرگ نیامده کاری کن ای عشق 

.................................................... 

بیا تا با هم برویم تا دور ترین دشت 

آن جا  که هیچ کس نیست 

ای عشق  تو همانی که تو را صدا می زنم 

پس فانوس خیال من تو بودی  

آری تو بودی  

کدام مرگ تو را صدا زد  

هیچ جان ندادی 

چه امیدوار  

چه استوار  

چه مقاوم  

آری دنیا چقدر حقیر است 

تو عشق را صدا بزن  

مرگ همان عشق است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.