تارکوفسکی دنیایی شعر وزیبایی (بخش سوم)

گفته می شود طرح اولیه فیلم آینه راتارکوفسکی در یک داچا (کلبه چوبی ) در جنگل   درمدت چند ماه نوشته است. علاقه مفرط تارکوفسکی به نوشتن در سکوت به دنیای خیال برانکیز او باز می گردد.ذهن سیال او در شهر همیشه تحت شعاع قرارداد های روزمره گی بود بنابراین همواره بدنبال مکان امن می گشته است. در اکثر نوشته هایش او از کسانی استفاده می کرد وهرگز فیلم نامه هایش رابه تنهایی نمی نوشت مگر در مواردی . داستان های تارکوفسکی بر گرفته اززندگی اجتماعی مردمی است که شدیدن پایبند به اصول اخلاقی اجتماعی ودینی  می باشند.رمز آثار تارکوفسکی در پرداخت کلاژ گونه داستان هایش است.که این درهم ریخته گی مناسب (چه در فضای داستان وچه در مکان) علاوه به ایجاد ابعاد (پرسپکتیو)داستانی بر بار شعر گونه گی ان می افزاید.عدم خطی بودن آثار او نه بافت اولیه داستان را ازبین نمی برد بل بر شکوفایی حسی ان نیز می افزایدبطبع با دیدن یک بار فیلم های او مخاطب عادی امکان (ارتباط)برقرار نمی سازد.خط متصل در فیلم های تارکوفسکی ایجاد یک شخصیت  اصلی در طول داستان به عنوان محور یت آن (که نماد تمامی انسان ها می تواندباشد) وبخش پذیری داستان با تکه  تکه کردن داستان دراینترکات های گاهن موازی یا طولانی و مرتبت با داستان اصلی بر کلاژ گونه بودن آن می افزاید.انتخاب داستان با توجه به موقعیت زمانی زندگی او  و مردم شوروی برگزیده می شود.برای مثال بعد از تبعید او به ایتالیا و زندگی در آن جا او فیلم نوستالگیا را می سازد که علاقه او رابه زندگی پسر وپدرش را نشان می دهد.یا اندری روبلف در اوج میهن پرستی به تاریخ سرزمینش ساخته می شود.داستان سولاریس به نوعی ادای دین به اودیسه کوبریک می باشد.تارکوفسکی با ارتباط بین داستان وتصویر(پرداخت سینمایی)که می تواند در همه زمینه ها باشد(مونتاژ تصویربرداری و......) بر وجود اشیا در داستانش بسیار توجه دارد مثلن آینه در فیلم آینه جای که شخصیت پیرزن فیلم(که نقش اش را مادر فیلم ساز بازی می کند) بر سطح آینه دست می کشد وجود آینه را در فیلم  و فیلم نامه برجسته تر می کند.یا با نزدیک کردن اجزاء داستان با تصویر بر نقطه قوت داستان می افزاید .بار اصلی داستان های آثار او را افرادی برعهده می گیرند که به نوعی از جامعه خود جدا و دورمانده انداین انزوای فردی تبدیل به یک درد عمومی می شود.ایوان نوجوان در کودکی ایوان شخصیت مهجوری است که با بازگشت به خاطرات مادرش در داستان فیلم جا  باز می کند وشخصیت می یابد یا اندری در اندری روبلف با پشت سر گذاشتن مقاطع مختلف زندگی در شوروی به فرجام خود نزدیک می شودودر نهایت شخصیت بزرگ مرد کوچک در ایثار (که به نوعی منفیست او است) همواره گنک ونا مفهوم باقی می ماند.تاکیدی است بر انسان های سرخورده جوامع بشری..... با توجه به داستا ن های تارکوفسکسی در می یابیم که انسان همواره موجودی اجتماعی است که مورد تحقیر انسانیت خود قرار گرفته است.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.