-
چشم های تاریک
شنبه 21 بهمن 1396 18:24
امروز چشم هایم تاریک است چرا بسته است خورشبد چشم هایش را ماه تاریک شده ستاره نمی درخشد روز را برا ی تو باچراغی روشن می کنم چراغی برای من چراغی برای تو چراغی برای ما نوری .......شاید اگر تو بتابی
-
to change
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 08:43
حالا هیچ چیزی تغییر نکرده آسمان همان است وزمین حتا کبوتران تو اما رنگ دیگری گرفته ای شکل ونوسی در باد شکل خیال به رنگ حریر سبز صبح شرجی و ترانه به رنگ من اری شکل طلوع در دریا برنگ شگوفه های نخل دیر اما زود ذوب می شوم در دستان تو.........
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 آذر 1394 13:53
عشق تنهاترین خواسته ی آدمی مرگ را دوست نداریم..... پس تا مرگ نیامده کاری کن ای عشق .................................................... بیا تا با هم برویم تا دور ترین دشت آن جا که هیچ کس نیست ای عشق تو همانی که تو را صدا می زنم پس فانوس خیال من تو بودی آری تو بودی کدام مرگ تو را صدا زد هیچ جان ندادی چه امیدوار چه...
-
for my lady
سهشنبه 12 آبان 1394 14:11
who knows the last word of love death who care about me only you show my your eyes i want to kiss them tell me the last word love at the end love love for ever
-
برای تو بانوی من همسر مهربانم
سهشنبه 12 آبان 1394 14:01
ای که تو رادر بهترین ترین ترانه های بومی می یابم در صدای پاییزی بندر در رقص پر طپش دهل های زار در دستان چون حریرت بوی گس عشق را پیدا می کنم . ای دلداده ی سالهای تنهایم بگذار با تو تا عمق صدای دردهایم بروم ای که نگاهت مرا با خود می برد تا سرانجام غصه هایم ای بانوی خیال های محال ای که با من می رقصی در تاریکی های صبح...
-
پاییز بی حاصل
چهارشنبه 6 آبان 1394 08:43
نه خرمنی نه خیال راحت خوشه های بی رنگ گندم و داس های خشم که در هیچ کشتزاری دل های سخت را درو نمی کند بگذار پوسته های خشک گندم بی بدیل باشد در عشق های شرجی زده ولبانت را ببوسم زیر درخت بی برکت التماس آن که می آید
-
پاییز پنجاه وهشت
چهارشنبه 15 مهر 1394 09:21
چشم که می بندم آن روز ها رابه یاد می آورم. سال های طلایی شور جوانی در اوج شانزده سالگی . روزهای که بامن به گور می روند. در مرزبین رشد وشگوفایی و پشت سر هم گذاشتن دوران نوجوانی که در واقع کودکی را بهمراه دارد هرچند دیگر دهانت بوی شیر نمی دهد.در دبیرستان ابن سینا بندرعباس بودیم. کنار دوستانی که سالها با انها از سال اول...
-
چراغ ها
شنبه 21 شهریور 1394 10:15
چراغ ها خاموش می شوند و نور زندگی ها تاریک صبح دیگر نمی تابد و خورشید بار سنگین شب را با خود به ارمغان می اورد هر چه از تو بگویم کم است چرا که رنگ بهار را به ارمغان می اوری در دستان من طلوع کن ای همیشه ماندنی
-
یاد تو
یکشنبه 15 شهریور 1394 09:58
دست می برم تا موهایت را شانه کنم باد جنوبی نمی گذارد تا دریا فاصله ای نیست به اندازه ی خمیازه ی تو نگاه که می کنی دل خورشید می گیرد و قندیل های سربی شب در شرجی فرو می رود نگاه که می کنی........
-
تارکوفسکی (دنیای شعر وزیبایی)بخش پنجم قسمت سوم
چهارشنبه 11 شهریور 1394 09:58
تاکوفسکی با رعایت حفظ دقت های بصری در نقاشی ارتباط بین نقاشی و سینما راحفظ می کند .می دانیم که انتخاب قاب در سینما از زوایه دید مخاطب به گونه صورت می گیرد (منظور پی و وی نیست) که باسیر داستان او را جذب خود سازد.در آثار تارکوفسکی انتخاب قا ب ها با حرکت دروبین صورت گرفته به همین خاطر رسیدن به قاب جدید وفریم های نقاشی...
-
تنفس
یکشنبه 8 شهریور 1394 09:50
افسوس که نگاه من از تنفس تو خالی ست افسوس که هیچ پنجره ای از عبور عابران تاریک نمی شود بگذار ثانیه ها بوی پیراهنت را بگیرد وعطر خوش بودن با هم را همه بدانند افسوس هیکل بی قواره معصومیت با تو رنگ می بازد و هرم داغ گرما وشرجی رنگ هیچ ترانه ای را نمی گیرد تا ما بی من نشده بوی داغ بودنم را با من حس کن تا غروب نیامده است...
-
به یاد روز های گرم جنوبی بندر
سهشنبه 13 مرداد 1394 09:03
روز در هرجایی معنایی خاص دارد یک معنی متفاوت.در شمال یک مفهوم در غرب وشرق یک باور ودر جنوب یک پندار.انسان به عنوان موجودی ذی شعور وقابل ادارک واز همه مهمتر صاحب احساس وعاطفه بامحیط پیرامون خود ارتباطی اساسی می یابد وابسته گی که با او خوگر می شود و به اصطلاح آداپته می شود.ریشه های آن را با پوست واستخوان درک می کند...
-
Blind eyes
دوشنبه 5 مرداد 1394 09:46
search the sunset in my eyes look and fund me after your rainbows eyes with your love blind eyes of me is shining love me with your thander and show me your moonlight is waitting my love stars my sunrise sky with my blind eyes you aremy morninglove spy
-
تارکوفسکی (دنیای شعرو زیبایی) بخش پنجم قسمت دوم
دوشنبه 29 تیر 1394 09:38
نقاشی از نظر تارکوفسکی رسیدن به اوج احساس هستی شاعرانه وخلق هنر نقاشی به عنوان اصیل ترین هنر جلو ه های تصویری است. رعایت فاصله ها در ابعاد تصاویر (پیش زمینه میان زمینه و پس زمینه) و ایجاد خلاقیت نقاشی در اجزاء آن (شکل گیری فرم ها در پرتره ها و اجزاء بدن شامل دست وپا و..) و حرکت دروبین به سمت رسیدن به چنین قاب های خیره...
-
تارکوفسکی (دنیای شعر وزیبایی)بخش پنجم
چهارشنبه 24 تیر 1394 09:12
آثار تارکوفسگی در قاب بندی ها نقاشی است.در هر نقاشی هنر با توجه به زمینه های متفاوت شکل می گیرد.از ابتدایی ترین اصول هر اثر نقاشی رعایت اول اولیه آن می باشد.در سبک های قدیمی رعایت رنگ ـنور ـبافت ـکمپوزیسون ـخط افق ـ عمق و پرسپکتیوـتلفیق رنگ های سرد وگرم واز همه اینها مهم تر بیان حس لحظه آفرینش که در ایجاد احساس مخاطب...
-
در انتهای صبح
شنبه 20 تیر 1394 10:06
صبح در بندرعباس آن سال ها بسیار زیبا بود.خورشید با هرم جاودانه اش احساس عمیق بودن و باهم بودن را به همه جا ساری وجاری می ساخت.هرم داغ خورشید واحساس سیری ناپذیر عطش که با عرق ریزی جسم همراه بود علاوه بر ایجاد استقامت وپایداری در برابر ناملایمات و سختی ها عشق به زیستن راافزایش می داد. صبح بندر با تغییر دو فصل تابستان و...
-
یاد یار مهربان (به یاد حسن کرمی) بخش دوم
یکشنبه 14 تیر 1394 10:21
او در عین نوشتن بسیار وسواس داشت گاهن می دیدی که یک شعر را چند بار ادیت می کرد و بی خودی از هیج یک از کارهایش نمی گذشت.علاقه عجیبی به کارها و آثار رامی داشت و همیشه در خلوت خود با آثار رامی به خلصه ای عجیب می رفت. نوع نگره های شعری حسن با اعتقاد بر هستی خود شعر در رفتارهای شاعرنه ملهم از کارهای شاملو وزمانه او در فضای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 تیر 1394 09:47
تا غروب آسمان دلها از عشق خالی ست و کسی از ما سراغ خورشید را نمی گیرد تا طلوع آسمان چشم ها هیچ ابری ندارد و باران نوای غریب جدایی است تا غروب تا طلوع
-
تارکوفسکی (دنیای شعر و زیبایی) بخش چهارم
شنبه 6 تیر 1394 10:58
در آثار تارکوفسکی زیبایی بصری به عنوان اولین نمود خلاقیت ذهنی (سوبژکتیو) با رویکردی به شدت عینی(ابژکتیو) با پرداخت داستانی همراه می گردد. ایجاد وخلق فضای فکری با و مرتبت با بافت دراماتیک قصه به گونه ای تصویری می شود که نمود آن ملموس تر گردد.ایجاد تصاویری موزون و همراه با حرکت داستان شکل می گیردتا سرانجام کار یا اثر...
-
یاد یار مهربان(به یاد حسن کرمی)
سهشنبه 2 تیر 1394 14:04
یادم می اید روزی را که برای سالگرد اولین مراسم رامی پیش حسن کنار میز وصندلی بغل خیابانش رفتم واز حسن خواستم برای اطلاعیه مراسم اسمی را انتخاب کند او بی تعمل وبی صرف وقتی یاد یار مهربان را نوشت و همان نام را من به بهمنی دادم تا در تنفس ندا چاپ کند وروی همه اعلان ها امد........حسن کرمی و ابراهیم منصفی به واقع د و تن از...
-
به بانو
دوشنبه 1 تیر 1394 12:34
می خواهم در هرم آفتا ب جنوبی به روشن ترین مرز عشق برسم می خواهم در لمس دور ترین نگاهت احساس عاشقانه ترانه های جنوبی باشم با بودنت می خواهم رنگ خوشه های قرمز رسیده درخت نخل را در سرزمین شرجی و خورشید پیدا کنم می خوانم حس بودنت را باتو در دورترین جزیره های متروک نفس بکشم وتبسم لبخند هایت را با قایق نگاهت به ساحل امن...
-
سکوت در آثار هدایت(بخش اول)
یکشنبه 31 خرداد 1394 21:22
هنگامی که به سکوت می اندیشم وچشمانم را می بندم در عین ناباوری خود را در فضای غیر مجازی نمی بینم همه چیز در واقعیتی انکارناپذیر دیده می شود رنگ شب به تمامی به روز تبدیل می شود ......این گفته ها می تواند صحبتی ابزرود یا سوریالیته باشد ودر گفته های هدایت فضای غیر مجازی تبدیل به مجاز محض می شود عشق هدایت در بوف کور در...
-
تارکوفسکی دنیایی شعر وزیبایی (بخش سوم)
یکشنبه 31 خرداد 1394 12:10
گفته می شود طرح اولیه فیلم آینه راتارکوفسکی در یک داچا (کلبه چوبی ) در جنگل درمدت چند ماه نوشته است. علاقه مفرط تارکوفسکی به نوشتن در سکوت به دنیای خیال برانکیز او باز می گردد.ذهن سیال او در شهر همیشه تحت شعاع قرارداد های روزمره گی بود بنابراین همواره بدنبال مکان امن می گشته است. در اکثر نوشته هایش او از کسانی استفاده...
-
به یاد شب های بندر
شنبه 30 خرداد 1394 21:43
غروب که می شود دلم برای خودم تنگ می شود ودر حال هوای شب های قدیم می افتم شب های که دیگر با من نیستند و من بایاد آن روزها شب ها را می گذرانم. شب ها با ستارگانش با بوی تند شرجی در شب های مثل حالا که تابستان است و دریا با بوی تند آن که مشام را در غین آزاری ملایم که می داد به خلصه ای عجیب می برد ودر گویش بومی اصطلاح خاصی...
-
به انتظارتو(درباره منصور نعیمی)
چهارشنبه 27 خرداد 1394 10:57
همیشه یک انتظار عجیب در دل من تا قبل از ساختن اولین فیلم ام در دل خود از سینما داشتم.دوران نوجوانی با مجله تماشا آشنا شدم وهر از گاهی آن را می خواندم دل در گرو سینما داشتم وعلا قه به فیلم در آن سالای کودکی ونوجوانی فقط ولع سیری ناپذری از دیدن فیلم ها بود چه در تاویزیون چه در سینما .سینما که خودم نمی توانستم بروم چراکه...
-
نازنین
سهشنبه 26 خرداد 1394 11:22
نامت را نمی دانم نازنین تو که نازک تر از یک حباب ساده ای مانند پوست هوا برمخمل شب از تاز ه گی بوی گس میو ه ها را به یادم می آوری نازنین تو غرقه دریک قطره بارانی که با شبنم ها آغشته میشوی و صبح گاهان از چشمان تر من بر بسترم می ریزی نامت چیست که تورا نمی شناسم نازنین نامت چیست؟
-
تارکوفسکی (بخش دوم)
سهشنبه 26 خرداد 1394 10:39
کلام فاخر تارکوفسکی در ستایش انسان وانسانیت در خلا ل بیان سینمایی او شکل می گیردچرا که بیان سینمایی او از دل جامعه جدا مانده از انسانیت شوروی بر خاسته است زمان تولد تارکوفسکی و رشد یافتن او مقارن با دیکتاتوری استالین است یا به قولی دوران استالینیسم زمان بسته ای که دین به طور قطع ویقین جایگاه دولتی نداشت واینکه...
-
از خانه
دوشنبه 25 خرداد 1394 09:11
مجموعه حاضر شاید تلاشی باشد برای واگویه حرف های که بنا بود روزی جای چاپ می شد چرا که متن نوشته قبلی ام فراتر از دویست صفحه است و حالا در خانه خاک می خورد وعنوانش چیزی دیگر بود اما نوشته کنونی شاید چیزی دیگر شود که هنوز به آن فکر نکرده ام. اما از خانه نگاه تاز ه ای به خانه قدیمی پدری است که سال هاست دیگر وجود ندارد .از...
-
Endlees rain
یکشنبه 24 خرداد 1394 14:11
After rain your eyes will be sky and me must be tander in your hand wait for me till sun rises in your rainbow eyes call me my last neam my last and lost dream I touch u with my soft skin of my drop tears oh my lost south i want to sing sad old south songs my spring sea my hot sun ....................
-
گوژپشت نتردام
یکشنبه 24 خرداد 1394 08:44
هوا که تاریک می شد در خانه غوغای عجیبیی برپا می شد چون که شب ها اغلب ماه در آسمان نبود ودر خانه بزرگ ما روشنی چراغ چندان نمی توانست حیاط به ان بزرگی را که قد زمین فوتبال بود را روشن کند سکوت همه جا پخش می شد وجز صدای آرام جیرجیرک ها وبعضی وقت ها صدای وزش آرام باد در بین شاخه های درختان خانه ( انبه گارم زنگی و ودرخت...