تهی که می شوم
درخود فرو میروم
مثل تن مچاله شده کاغذهای سپید
بی هیچ خط یا نوشتهیا حتا خاطره ایاندوه پوچی وسرانجام گم میشومبی حضورتو
بی هیچ خط یا نوشته
یا حتا خاطره ای
اندوه پوچی وسرانجام گم میشوم
بی حضورتو
انسان مچاله بی سرانجام
در سکوت وانزوا در سطل های کاغذ های سپید