تنفس

افسوس که نگاه من از تنفس تو  

خالی ست 

افسوس که هیچ پنجره ای از عبور عابران 

تاریک نمی شود 

بگذار ثانیه ها بوی پیراهنت را بگیرد 

 وعطر خوش بودن با هم را همه بدانند 

افسوس هیکل بی قواره معصومیت با تو رنگ می بازد 

و هرم داغ گرما وشرجی رنگ هیچ ترانه ای را نمی گیرد 

تا ما بی من نشده بوی داغ بودنم را  

با من حس کن 

تا غروب نیامده است با کم ترین پرتو نورانی چشم هایت  

مرا در گوری از احساس خودت  

دفن کن 

و بدن خاکی ام را با آه های پر از صمیمیت 

آتش بزن  

بگذار قرابت سنگین دخترکان شرم در 

پوست لاجوردی صبح به خواب های عمیق سپرده 

 نشود 

و خون آتش خوار دیوی پلید درونت تورا با هیچ عشقی عوض نکند 

رنگارنگ باش بسان رنگین کمان های چشم هایت در آلاچیق های آرامش 

تا  افسوس قدر به من فکرکن  

تا غروب ها به خورشید تن ات فکر کن............(ناتمام)

به یاد روز های گرم جنوبی بندر

روز در هرجایی معنایی خاص دارد یک معنی متفاوت.در شمال یک مفهوم در غرب وشرق یک باور ودر جنوب یک پندار.انسان به عنوان موجودی ذی شعور وقابل ادارک واز همه مهمتر صاحب احساس وعاطفه بامحیط پیرامون خود ارتباطی اساسی می یابد وابسته گی که با او خوگر می شود و به اصطلاح آداپته می شود.ریشه های آن را با پوست واستخوان درک می کند ......بندر با تابستان گرم وفصل هوای داغ و تابش پرحرارت خورشید  به عنوان یک جنوب سر شار از احساس و درد که حس تنهایی انسان ها از رنج گرما و این که تو به عنوان یک انسان درد کشیده از گرما باید به این گرما تن بدهی همواره تو را در گرما فولاده آبدیده می سازد.با تابش  اولین شعاع نور خورشید و بوی تند شرجی و عدم وزش باد حس تند جنوبی آغاز می شود.(باید خاطر نشان کرد با افزایش اسباب های راحتی در این دور زمان این گفته ها مصداق قدیمی را ندارد و هرچه گفته شده این زمانی نیست وجز خاطرات شخصی ست)علاوه بر این ویژگی ها بوی درختان نیز بر بوی شرجی می افزاید.وبوی میوه ها و محصولات گرمسیری مزید بر علت این التهاب  گرمی می شود.بوی تند درخت نخل که حاصل خوشه های ابتدایی آن می باشد که در تولید مثل درخت موثر است.نر خرما که تبدیل به هوار می شود بوی هوار از یک سو که در هوا پخش می شود با بوی گل های تازه درختان دیگر شریک می گرددمثلن با گل های تازه انبه و بوی گل های درخت گل ابریشم یا بوی شکوفه های لیمو با هم ترکیب عجیبیی را به همراه می آورد بوی رطب های تازه با بوی تند شرجی عجین شده و حس طراوت همه این حاصل زندگی جنوبی است.علاوه بر این ها نقش رنگ ها با بوی تند شرجی و تابش خورشید پیوسته گی خاصی را بهمراه می آورد. اول رنگ آبی دریا که با آسمان آرمونی داردوشکل تازه به محیط می دهدرنگ تند خاک تیره کوچه ها و رنگ درختان همیشه سبز جنوبی نظیر نخل کهور کرت گل ابریشم تمر  و لور جم درمون عقرب  .....همه حکایت از یک چیز است جنوب پر احساس.بوی تند دریادر فصل گرما که خاص خودش است.و بوی خورها که در جای جای بندر وجود داشت و حالا دیگر نیست امتداد دریا بود که به خشکی می آمد یا آب باران را به دریا می برد مثل خور گورسوزان که داستان سوزاندن کیش برهمایی است.....رنگ گل کنی ها با کوچه ها و رنگ قلوه سنگ های درشت و ریز  که زیبا بود و برای ساخت تیر کمان باید دنبال یک سنگ خاص می گشتی تا پیدا کنی........و حالا که هیچ کدام شان دیگر نیستند و تو  هستی  به یاد آن روزها آرام  وزیر لب این شعر را زمزمه می کنی  یاد روزن رفته غصه رو دلوم مونده.......بگذار برای بعد دوست من تا از جنوب خوبم برایت بگویم از جنوب نخل ها خورها و مردان خسته گی ناپذیر آن از مادران عاشق و کودکان سیه چرده زرنگ ....بماند برای بعد....

Blind eyes

search the sunset in my eyes 

look and fund me 

after your rainbows eyes 

with your love 

blind eyes of me 

is shining  

love me with your thander 

and show me your moonlight 

is waitting 

my  love stars  

my sunrise sky 

with my blind eyes 

you aremy morninglove spy 

تارکوفسکی (دنیای شعرو زیبایی) بخش پنجم قسمت دوم

نقاشی از نظر تارکوفسکی رسیدن به اوج احساس هستی شاعرانه وخلق هنر نقاشی به عنوان اصیل ترین  هنر  جلو ه های تصویری است. رعایت فاصله ها در ابعاد تصاویر (پیش زمینه میان زمینه و پس زمینه) و ایجاد خلاقیت نقاشی در اجزاء آن (شکل گیری فرم ها در پرتره ها و اجزاء بدن شامل دست  وپا و..) و حرکت دروبین به سمت رسیدن به چنین قاب های خیره کننده از اهداف استفاده از قاب های است که به عنوان نقاشی در آثار تارکوفسکی دیده می شود.این نقاشی ها علاوه بر استفاده از انسان ها در کارهای او دیده می شود.این بدین معنی است که تارکوفسکی از خود تابلوها و آثار نقاشی بزرگان نقاشی دنیا(نظیر داوینچی و نقاشان کلاسیک )در آثارش به تعداد زیادی استفاده کرده است.در آندره روبلف استفاده از نقاشی های کلیسایی این نقاش در ابعاد مختلف در سکانس پایانی اثر که رنگی برداشته شده و حرکت دوربین بر روی اجزاء نقاشی ها حس نقاشی همراه با انتخاب موسیقی مناسب به ابعاد کاری تارکوفسکی و علاقه اش به نقاشی افزوده است.در فیلم کودکی ایوان نمای  کلیسای مخروبه که نقاشی مریم عذرا(س)بر روی دیوار خرابه کشیده شده است و افسر روسی  برای روشن کردن سیگارش در یک نمای low angel از لانگ شات به مدیوم  وکلوزآپ می رسد در پس زمینه حرکت دوربین نقاشی تمثال مبارک دیده می شود و روح تصویر را تقدیس می بخشد.در فیلم آینه که از تصاویر نقاشی بزرگان این هنر استفاده شده است در سکانسی که پسر در باغ نشسته و مجموعه آثار نقاشی را در یک کتاب بزرگ نگاه می کند بعد از ورود خواهر کوچک پسر به قاب وصدا کردن پسر توسط دختر و دویدن پسر  دوربین در یک حرکت به سمت کتاب نقاشی آن را می گیرد.یا فیلم ایثار که بانقاشی ستایش پادشاهان مجوس در تیتراژ فیلم آغاز می گردد علاقه تارکوفسکی را به نقاشی نشان می دهد.(ادامه دارد)

تارکوفسکی (دنیای شعر وزیبایی)بخش پنجم

 

آثار تارکوفسگی در قاب بندی ها نقاشی است.در هر نقاشی هنر با توجه به زمینه های متفاوت شکل می گیرد.از ابتدایی ترین اصول هر اثر نقاشی  رعایت اول اولیه آن می باشد.در سبک های قدیمی رعایت رنگ ـنور ـبافت ـکمپوزیسون ـخط افق ـ عمق و پرسپکتیوـتلفیق رنگ های سرد وگرم واز همه اینها مهم تر بیان حس لحظه آفرینش که در ایجاد احساس مخاطب مهم ترین وجه محسوب می شود قابل ذکر است.دقت در رسیدن به قاب نقاشی در آثار تارکوفسکی از آثار ابتدایی او نمودی واضح می یابد.در آندره روبلف که روایت زندگی روبلف نقاش شمایل گرایی روسی است علاقه ابتدایی تارکوفسکی به هنر نقاشی نشان داده می شود.دراین فیلم حس تارکوفسکی به نقاشی نزدیک شده است.سبک کار نقاشی در آثار او به نقاش ایتالیایی کارواجیو نزدیک است.در آثار کارواجیو علاوه بر رعایت نور و کمپوزیسون و رنگ و...... کشاندیدن نقاشی به عمق بسیار موثر و حقیقی می نماید.در کشانیدن تصویر به عمق نقش خط افق و نقطه گریز و پرسپکتیو بسیار زیبا جلوه گری می نماید.علاقه تارکوفسکی به بک گراند تصویری و چیدمان اجزای تصویر به گونه ای که درعمق نمود پیدا کندحس پرداخت قاب تصویری به عمق باعث گشایش میزان بصری تصویر و استاتیک بیشتر آن می گردد.علوه بر این تمهید تارکوفسکی از حرکت دوربین برای رسیدن به قاب نقاشی استفاده می کند.در همان فیلم انده روبلف در فصل ابتدایی آثر جایی که سازنده بالن از دست مردم به هیجان آمده فرار می کند وبه سمت ساختمان مرتفعی  می گریزد تارکوفسکی با حرکت درون وقرار دادن اجزاء تصویر در جای مناسب به قاب نقاشی می رسد.حرکت همزمان اسب در قاب که مقارن ورود بالن نورد به ساختمان است وهجوم مردم جهت ضربه زدن به او  ورعایت همزمان این حرکت ها وحرکت دوربین احساس نقاشی وبار آن راافزایش می دهد. با دیدن فیلم ها و آثار او می توان به این احساس رسید(ادامه دارد)