سکوت در آثار هدایت(بخش اول)

هنگامی که به سکوت می اندیشم وچشمانم را می بندم در عین ناباوری خود را در فضای غیر مجازی نمی بینم همه چیز در واقعیتی انکارناپذیر دیده می شود رنگ شب به تمامی به روز تبدیل می شود ......این گفته ها می تواند صحبتی ابزرود یا سوریالیته باشد ودر گفته های هدایت فضای غیر مجازی تبدیل به مجاز محض می شود عشق هدایت در بوف کور در پیدا کردن فضا های غیر مجازی در انتخاب بافت و فضای غیر مجازی درعین مجاز بودن در اختیار شخصیت های داستانی نظیر پیرمرد خنز پنزری یا زن اثیری که بر گرفته از افسانه های هندوان است وعلاقه عجیب هدایت به انزوای بودایستی واین که هدایت سرنوشت شخصیت های داستانی اش را با زندگی که محتوم به مرگ است در ایجاد صحنه های که مکث وسکوت درونی با آن همراه است همراه می کند عشق به انزوا در سکوت بودن ودر پی آن مرگ حاصل ذهن خلاق هدایت درآثار ش شکل می گیرد.هدایت در واقعیت همیشه زنده سکوت  زندگی سیالی را جریان می دهد که آمیخته با خوی انسانی ضد ناتورالیستی ست .شکل وپس زمینه آثار هدایت نشات گرفته از سکوت ظاهری است که هیجانی غلیان ناپذیر در آن شکل می گیرد .امتداد وفاصله زمانی در بوف کور از ابتدای رمان تا به انتهای آن در بهم ریزی زمان داستان شکل سیال ذهن راتقویت می بخشد.روح تراشیده شده ذهن هدایت در بوف کوردر انزوای جاری شده تا چون خوره به جان آدمی تزریق شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
مجاز دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 09:24

عمیق است،اینکه واقعیت در کجاست ؟ مجاز کدام است ؟
و این جریان سیال میان مجاز و واقعیت یا شاید میان واقعیت و واقعیت ،و حتی ممکن است جریان سیال میان مجاز و مجاز باشد.

واقعیت قابل دیدن است ومجاز نه چون ملموس نیست واقعیت با واقعیت یک مفهوم واحد است شما بازی زبانی انجام داد ید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.